کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1342، گرگان.
مجموعه‌های منتشرشده: «ورم کردن روز در خونابه»،
«رنسانس میانسالی»

  از خسرو به خسرو 

                                از خسرو به خسرو 
فریاد
 از جنسی بود که از دیوا‌رها ی خشتی  عبور می‌کرد 
 جنگلی از زنجیر‌های نارنجی را به لهجه می‌کشید 
با تخیلی که طعم لوندی ابرها را در خود متراکم می‌کرد 
به چه می‌نازی 
تو که نوجوانی‌ات را شطرنجی می‌کرد 
پاییزی که در  سیاهرگ‌ها می‌افتاد 
راه خروجی 
گوش و حنجره بود 
دنگ دنگ دنگ  وقت اقامه‌ی غرایز فلسفی مشت‌ها 
و شرارت سینه‌ها 
وقتی خلاف رود را تا انتهای آواز قورباغه‌ها‌، ابوعطا می‌خواندی 
برادر تو بود 
خواهر تو بود 
 با چشمانی به رنگ جهنم خصوصی مردمک‌ها 
فریاد که از جنس باد‌های موسمی می‌شد  
و تو  خمار  شعار و شعر  بودی
 که از رقص سرخ‌پوستی آزادی بالا می‌رفت 
آخ آخ که چقدر می‌چسبید وقتی از تقویم دیوانه‌ها بالا بروی 
 و عربده‌ی مستانه  
برای خیابان‌ها  می‌کشیدی که خواهری می‌کرد 
برا ی مردانگی کودکی‌هایت 
برای وحشت که از سایش دندان متوهم بود 
با انقلابی که از بالا ی ناف به  مویرگ‌های حنجره می‌رسید 
آخ آخ که می‌بالم 
که اگر زمین ما گرد نبود 
اگر چهار فصل  نبود 
من به دیوانگی نقطه سرخط‌ام نمی‌رسیدم 
باز می‌گویم نقطه سر خط 
بادی که به  تنبان‌ام انداختم از هوس نبود
به چاقی‌ام نخند 
به تکرار تاریخی‌ام 
هر اسفند که از تولد پیری‌ام عبور می‌کنی

خسرو بنایی