شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قصه‌ی مادر بزرگ‌هایی شنُفتنی شدن

قصه‌ی مادر بزرگ‌هایی شنُفتنی شدن
که غولای قصه‌شون با غصه رفتنی شدن
حرف اون عشقای کهنه دیگه معنی نداره
واسه مردمی که این‌جا آدم‌آهنی شدن
چی بگم‌، گیج می‌زنم‌، میون شهری که برام
تنی ناتنی شده‌، ناتنی‌ها تنی شدن 
یه سری بزن به دریا و ببین که کوسه‌ها 
طعمه‌ی ماهییای کوچیک و مردنی شدن
ببین این میزا چی کردن با شیرای هرزه‌مون
وقتی تو مذاق بالایی‌ها بستنی شدن
مریمای باغچه‌مون آبستن صلیب می‌شن
آخه این روزا مُده این‌جور آبستنی شدن
دیگه آخرای زندونِ منه خوب می‌دونم
میله‌های این قفس دیگه شکستنی شدن

محمد علوی‌راد

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک