شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پاره‌هایی از تکه‌های ماه

ماه لاغرانه غروب می‌کند
    در گوشه‌ی این جگر
           پرانتزی که بسته می‌شود)

به گوشه‌ی چشم دارمت
     به گوشه‌ی این چشم!
          و این چشم!

زخمی که در تخیلش «ماه»ی‌ست
    لبخندی که التیام طلب می‌کند
          و باز پرانتزی که بسته)

گوش بسته‌ام به سکوتت
    و گشوده‌ام چشم به حدسی که از لبان تو دارم
بی‌جنبشند...  ندارم!
به چشم‌های تو می‌پرم
دو آسمانِ خالی... هر یک از آن ‌یک سکوت‌تر!


و بعد... خیلی بعد
   قرمزِ مغرب که رو به مشرقِ چشمی رقیق می‌شود
          دقیقاً صورتی‌ست حدودا!
                 کماکان و بسته)

حتی چیده‌ی ناخنی 
    تداعی کوچک آن ماه است
         به شکل سفیدِ یک لبخند 
             افتاده روی چادرِ شب!
                  شب افتاده روی قصه... و القصه!: (

محمد آشور

تک نگاری

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

دلت دلفینی ست

دلت دلفینی ست

شاهین غمگسار

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان