به خودم که فکر میکنم
اتوبان، کج میشود
و قلبش را
در حیاطی نقلی گم میکند
که درختان تاک
به پاهاش آویختهاند
و رفتوآمد روز
حادثهای طبیعیست
خوشههای تاک، طبیعیست
ریختنِ شراب، از اتوبان کج، طبیعیست
به خودم که فکر میکنم
معجزهای هستم
با چشمانی گرگومیش
و طبیعتی که اتوبان را کج میکند.