شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در کابوسی که  نیستم

در کابوسی که  نیستم
زن
 هنوز زن است
درخت می‌شوم
میان دو ویرگول
ماه را 
از خود عبور می‌دهم
جایی از دنیا
 حرفی جا می‌گذارم
تا نامی که ندارم
باد با خود ببرد
با هیچ جنونی
حواسم پاک نمی‌شود
 دو  برگ لازم است
تا آخرین زن دنیا
پوست بیندازد!

سریا داودی حموله

تک نگاری

شعرها

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه