شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خورشید را برای آخرین بار تمیز می کنم

خورشید را برای آخرین بار تمیز می کنم

تا به خانه برگردم
دریا را با خودم ادامه می‌دهم
پای گلدان می‌ریزم و بعد
به تماشا می‌نشینیم

دو قایق کوچک و کارون در قاب
یکی دو روز بیشتر از ما زنده خواهد ماند

بگذار گرد و خاک بلند شده را
از سطرهای بلوارِ قدسِ روزنامه ها پاک کنم
تا اهواز را اهواز ببینیم

یونیفرم‌ها و آرزوهای خاکی و خونی را
در لباسشویی بینداز

با این همه کار
آیا فردا دست‌های خسته‌مان گره می‌شود؟

(زنده‌باد ما)
زنده‌باد ما
که دلخوشیم
به ماهی که در کمد
برای شب‌های مبادا کنار گذاشتیم.

محمد شریفی سده

شعرها

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

دختر مو مشکی

دختر مو مشکی

شهریار کوراوند