شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مورچه‌ها، 

مورچه‌ها، 
مورچه‌هایِ کارگر، از حوصله‌ی هر جنازه‌ای سر می‌روند 
و به کارگرانِ مخالف ملکه می‌پیوندند

کلاغ‌ها، 
کلاغ‌هایِ مهاجر 
در دسته‌هایِ هفت‌تایی،
به سمتِ جنوب در حرکتند 
و به دموکراسیِ فصل‌ها می‌اندیشند

من اما، 
نشانی‌ام از خاطر همه‌ی مردمِ شهر رفته
و باد 
خاکسترِ دست‌هایِ مرا 
در بیابان می‌تکاند

مرا که از این گورِ دهان‌بسته گریزی نیست...

فاطمه بیاتی

تک نگاری

شعرها

تو میوه‌های منی 

تو میوه‌های منی 

محمد شمس لنگرودی

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

گاز

گاز

مجتبی ویسی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس