شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بالای این درخت

بالای این درخت 
حالای این باغ 
ده برداشت از تو یک معنا می‌دهد. 
ده معنا از تو یک جویبار 
و باران است سرازیر می‌شود 
تا الف.
می‌پرسم 
راهی دارد؟ 
این انگشت 
بپرد
پا برود 
تا از تو شروع کنم؟

راهی که سبزه‌ها جاری شوند 
در تو قد بکشند 
در چهار فصل؟

با سوختن در وزن 
رودخانه در قد 
و فصلی از تو 
و چرا این‌گونه آفریده شده‌ام 
اتفاقی نیست؟

دیگران را زجر بدهم 
خودم را درخت 
و سبزه‌ها را جاری؟
در تو قد می‌کشم 
تا چهار فصل. 
می‌گویم این مداد در انگشت است 
و اندام 
و 
وزن به‌هم ریخته از الف؟

علی نقویان

شعرها

محمد انتظاری

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی