شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم‌هایت

چشم‌هایت
تفنگ دولولی
که قلبم را نشانه گرفته‌اند
شکارچیان ماهری
                       که از پس نیزارها 
بی‌درنگ
ماشه را می‌چکانند وُ
هر شکاری را
به نفس‌نفس می‌اندازند

تیرها

خون تازه‌ای را
به رگ‌هام می‌زنند.
و تند می‌پاشد
قلبم!

 اسبی
وحشی و مست

خود را به نیزارها می‌زند وُ
از

نفس

می

   اُفتد!

علی اکبر جعفرزاده

شعرها

تهران

تهران

محمد ویسی

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی