شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم‌هایت

چشم‌هایت
تفنگ دولولی
که قلبم را نشانه گرفته‌اند
شکارچیان ماهری
                       که از پس نیزارها 
بی‌درنگ
ماشه را می‌چکانند وُ
هر شکاری را
به نفس‌نفس می‌اندازند

تیرها

خون تازه‌ای را
به رگ‌هام می‌زنند.
و تند می‌پاشد
قلبم!

 اسبی
وحشی و مست

خود را به نیزارها می‌زند وُ
از

نفس

می

   اُفتد!

علی اکبر جعفرزاده

شعرها

شاید

شاید

مهدی مهدوی

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله

از بریده‌ها

از بریده‌ها

شهین خسروی نژاد

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی