شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خیابان فصل

رنگ سرخ را به غضروف خیابان
و بکارت آرواره را درحلقوم فصل
دیده‌ام من.
این روزها زیبایی شهرجذام گرفته
درآیه‌های زنگ‌زده
یخ‌زدگی جنسی جیغ
درخدایانی ازجنس هیروگلیف
با پرسه‌های بی‌دهان،
غلت‌زدن مین درجغرافیای نان؛
مرگ آبستن سقوطی‌ست بی‌پستان.
شیرمی‌دهم رؤیاهای کبودم را هر روز
و پیامبران بی‌مزار، هنوز
می‌سوزانند زبانه‌های دوزخ را.
برهنه می‌شوم در فرصت انگشت‌های
گلوله‌ای
و سراب سربی سکوت
سرخاب می‌کند صورت غلیظ هراس را.
درجاهلیت سلول‌های عقیم
تلاوت می‌کنم لهجه‌ی گور‌ها را برای مادران
در قوزک نیزار.
 

سروه مجیدی

تک نگاری

شعرها

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی