شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تو
دیگر خطاب نبود
و چون نسیمی که از درز تاریخ می‌وزید
تشریفات عصر...

تاریکی متبرک بود
با دیوارهای سایه و شمایلی از خیال
که در آخرین وردهای روز زانو...

کوسه‌برنشین لحظه‌ی جادو
با شُکر و شربتی بر دوش محله 
که تو را چون...

تنوره از خیابان شروع شد
و آدم‌های تاریخی،
در اردوگاه چادری...

روبه‌رویت می‌ایستم تا صلیبِ هم را 
بر جناغ جُلجُتا نگاه كنيم!
...

شعرها

گاز

گاز

مجتبی ویسی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی