شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

كه لبم برسد سر وقت را جدا كند از لاشه‌ی شب

كه لبم برسد سر وقت را جدا كند از لاشه‌ی شب
بوی عطر و عرق را ببوسد، دور گردن تب‌خیزت
زمان لیز می‌خورد و مثل دست‌های تو از دست می‌رود
و از آن‌همه‌ای كه تو بودی
ضمیر منفصلی می‌ماند و من
تنْ‌چاله‌ای كه با كلمات بی‌وزن پر و خالی می‌شود زیر پایم
زمان نهنگ بزرگی‌ست یونس
دست از دویدن بردار.

 

راضیه بهرامی‌خشنود

تک نگاری

شعرها

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد

اجماع رسانه ها جریانی اصلی دارد

کبوتر ارشدی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری