كه لبم برسد سر وقت را جدا كند از لاشهی شب
بوی عطر و عرق را ببوسد، دور گردن تبخیزت
زمان لیز میخورد و مثل دستهای تو از دست میرود
و از آنهمهای كه تو بودی
ضمیر منفصلی میماند و من
تنْچالهای كه با كلمات بیوزن پر و خالی میشود زیر پایم
زمان نهنگ بزرگیست یونس
دست از دویدن بردار.