پلنگِ تکه تکه روی پشت زخمیِ پلنگ
پلنگِ قوز کرده در عُقابِ روی صخرهها
پلنگِ در میانِ گلّه گوزن گُم
یا همینکه گلّه در پلنگِ گُشنه. گاو... میش...ها ...
پلنگِ خورده از پلشت خونِ خر که از مگس
مادیانِ سم طلایی عروس را خورانده بر پلنگ، دیوِ کله قرمزِ مشنگ
خونمان به خوردهریگها، خونمان به تخته سنگ، فرش کوچه شدجوان بی تفنگِ لنگ
سربهسر شکسته ساقها
دل به دل گرفته گوشهی خیالِ در مقابلِ مرا سه رعدِ جامه در خرافه
دست در دهان
پلنگ خفته روی چند تکه استخوانِ ببر مرده روی گُردهٔ سیاهِ شاهکوه
پلنگِ آمده به گریه از ستوه پلنگِ خندهدار خنده رو
چه وقتِ عاشقانه روبهروی هم
نِشِسْتَنِ،چه وقتِ عاشقانه دست در...
هِرِک هِرِک هِرِک، هوایِ حول محور بَرهنه، هایُ هویُ و هقّ و هقّ
حقوقِ پایمالِ بره در طویلههای تار و زهر مارمان شد آن پیاله دوغ
پلنگِ باغ وحشِ شهرهای نسبتاً شلوغ
از اینکه من دو درّه لای چند توتِ قرمزم دو درّه لای چند لانهي کلاغ
دو درّه روی سینه، درّه درّه درد
تُرکِ در تلو تلو، تُرکِ نیمه زرد
به هر کدامتان جدا سلام به هر کدامتان جدا عطش
پلنگِ ذاتاً از گُدازه پُر ، پلنگ ذاتاً از کُجا تهی، کُجا؟
کلاغِ از قدیمِ بچههایِ کوچه پَر... کُجا؟
برهنهوا، برهنه،بسته، نیمه خشک ِ کاملاً تَر از دهان پرید و خنده شد به اختیار
پلنگهایِ مرده در حصار
به هر کدامتان جدا قرار به هر کدامتان جدا بزن بریم
از این همیشه در دهان زبان ،از این همیشه گریه روی چند تکه نان کران کران
بزن بزن دوباره بر هم اِس تکان که جان
قسم به چشمهای که عقرب از دهانهاش برون تراود از دهانِ ابر تیره ای پلنگِ خفته روی چند تکه استخوان