شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اگر در اتاق با او تنها نیستم

اگر در اتاق با او تنها نیستم
چرا دیوارها مقابلم گیج می‌خورد؟
دست‌هام
میان ِسفیدی فرو‌می‌رود
برای نگه داشتن
و در همان نقطه
جنینی جیغ می‌کشد
تو آن‌جا چه می‌کنی؟
مگر درونم نبودی؟
باید دست از تلاش بردارم
در را باز کنم
از شکم ِ دیوار بیرون بپر
قبل از این‌که رفتنش به آمدن ِ مردم بخورد
اگر با او در اتاق تنها نیستم
چرا از آمدن ِ میهمان می‌ترسم؟
از آنان که به‌جای چشم
دو پنجره‌ی بسته در سر دارند
جیغ نکش
این سنگ را رها نکن
که  رفتار باد
بوی دهانت را به آن‌سوی شیشه خواهد رساند
اگر در اتاق با او تنها نیستم
چرا به سیمان و آجر و گچ
می‌سپارمت ؟
به سرسختی دیوار

زهرا جهانی

تک نگاری

شعرها

اردبیل بایراغی

اردبیل بایراغی

مهدی آقازاده

در خود فرو رفته‌ام

در خود فرو رفته‌ام

ربابه قصابان

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

ویدئو