شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تویی که گمشده‌ی ماجرای کندویی

تویی که گمشده‌ی ماجرای کندویی
ازین حلاوت اهلی خانگی، بگریز
تفنگ کوچک بادی به باغ می‌گوید:
که مرده‌باد چنین آب دانگی، بگریز
نبی خضر که در کار آب رفتن بود
مگر نگفت ازین جاودانگی بگریز؟
بکارت نهفته به گیسو مدام‌تر است
به فکر بکر و شریف زنانگی، بگریز
هزار خالق جعلی نهفته در دل یک
یکی بزن به دل جاودانگی، بگریز
به‌جز خیال رسیدن نبود در سر کوچ
توان پر زدنت نیست، خانگی بگریز
تمام عمر سرم بود روی شانه‌ی عشق
بد است عاقبت سر‌به‌شانگی، بگریز

حسین تقلیلی

تک نگاری

شعرها

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی