شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فال

توی فنجان آهویی
داشت دنبال پلنگی می‌کرد
و درازای نگاهش در دشت
گسترش می‌یافت
و پلنگ آرام‌آرام
پشت یک تاقی سبزی زده پنهان می‌شد
جای پایش را 
بوی رگبار شدیدی پر می‌کرد

زن کولی گفت‌:
سفری در راه است
و زنی با تو سفر خواهد کرد
که دلی بی‌تاب
و دهانی تند
و سری حادثه‌جو دارد

می‌توانی نگران دل خود باشی.

سعید سلطانی‌طارمی

شعرها

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

هر اولاجاغین سونونا داغیلدین

حسن معصومی

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو