شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فال

توی فنجان آهویی
داشت دنبال پلنگی می‌کرد
و درازای نگاهش در دشت
گسترش می‌یافت
و پلنگ آرام‌آرام
پشت یک تاقی سبزی زده پنهان می‌شد
جای پایش را 
بوی رگبار شدیدی پر می‌کرد

زن کولی گفت‌:
سفری در راه است
و زنی با تو سفر خواهد کرد
که دلی بی‌تاب
و دهانی تند
و سری حادثه‌جو دارد

می‌توانی نگران دل خود باشی.

سعید سلطانی‌طارمی

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

 از گپ با درخت نارنج

از گپ با درخت نارنج

حامد پورشعبان

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید