شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فال

توی فنجان آهویی
داشت دنبال پلنگی می‌کرد
و درازای نگاهش در دشت
گسترش می‌یافت
و پلنگ آرام‌آرام
پشت یک تاقی سبزی زده پنهان می‌شد
جای پایش را 
بوی رگبار شدیدی پر می‌کرد

زن کولی گفت‌:
سفری در راه است
و زنی با تو سفر خواهد کرد
که دلی بی‌تاب
و دهانی تند
و سری حادثه‌جو دارد

می‌توانی نگران دل خود باشی.

سعید سلطانی‌طارمی

شعرها

تهران

تهران

محمد ویسی

تنهایی

تنهایی

محمود بهرامی

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

بیا

بیا

سیروس رومی