رسول رخشا
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
شهر شیهه میکشد که اسبِ دره دیدهی گلو دریده را به خوابِ عافیت چه کار؟!
از...
چنان چاقویتان چرخید در قلبِ کبابم،
که ترسم ریخت از همجنسهای...
من و زنِ وحشی، زن و زنِ وحشی، دو بدنِ وحشی، دو تبِ مسلم
دو غمِ چشیده، دو پرِ کشیده، دو...
فرض کن پرنده باشی و یکی آسمان به آسمان بگیردت
خون ِ توی شیشه باشی و کسی...
سرخورده از تکدی ِ عشق و دخیل ِ تن... گوری برای شهوتِ هر گورکن شدن
پیراهنی به ...