شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کودتا

من کشوری هستم که در من کودتا کردی
با خنده‌ای سربازهایت را صدا کردی
تا خواست زانوهای من ریزش کند انگار
از قامت ویرانه‌ام کاخی بنا کردی
پس تکیه بر تختت زدی و زورمندانه
یک امپراطوری در آغوشم بپا کردی
هی تفرقه بنداز و با میلت حکومت کن
با این سیاست عقل را از دل جدا کردی
کم‌کم فتوحاتت از آغوشم فراتر رفت
پس مرزها را با خیانت آشنا کردی

سعیده فرجی

تک نگاری

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده

پنجره

پنجره

فروغ فرخزاد