شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هاله‌ای از ابر

هاله‌ای از ابر
چشمان تو را پوشانده 
و می‌بینمت 
که در آتشی سرخ
که خود برافروخته‌ای
می‌سوزی و می‌سوزانی
جهانی را که پیش از تو 
نوری حتی به‌اندازه‌ی یک روزن
تجربه نکرده بود.
جنگل‌های حرا 
در زیر آب‌های کم عمق 
آتش گرفته‌اند
و ماهی‌ها 
کباب یکدیگر را می‌خورند 
و دودی نیست که چشم کسی را کور کند
و هاله‌های ابری 
دنیایمان را بینمان تقسیم کرده
و من می‌دانم 
برای محافظت از مرزهایت
تمام سربازانی که پیش از این زیسته‌اند را
در آن نهان ساخته‌ای
و من خودم فریاد آتش را شنیدم.
به نیمروز که برگردی 
ماحدان یکدیگر بودیم
ما عاشق و معشوقیم
و عطر نفس‌هایمان
هنوز هم
راهنمای شرق و غرب ملاحان دریاست
اگر به صبح برگردی 
مردمانش هنوز تولدمان را جشن می‌گیرند
ما تندهای سوخته از آب می‌گیریم
و فرمان آتش‌بس داده‌اند
و هاله‌ای از ابر چشمان تو را پوشانده
و می‌بینمت
از پس آتشی سرخ
در آب‌های کم‌عمق

الهام سرگلی

شعرها

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری