شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از کنار ثبت‌مان احوال را برداشتند

از کنار ثبت‌مان احوال را برداشتند
ناگهان روز نخست  سال را برداشتند
از کتاب ِ شعرِ شاعرهای زیبارو نویس
مثل دزد از کنج ِ هر لب خال را برداشتند
بی‌هویت شد سجلّ ِ پهلوانی از قدیم
از کنار اسم رستم‌، زال را برداشتند
ما چنان اسبی شدیم از لاغری در حال مرگ
از کنار یالمان کوپال را برداشتند
آسمان جای پریدن نه خزیدن بود و بس
کتف‌مان را پاره کرده بال را برداشتند
خنده جذابیّتش را زنده‌زنده چال کرد
اشک‌ها از گونه کم‌کم، چال را برداشتند
مرده‌شور ِ زندگی از بس به لب‌ها آمدند
از جهنم درّه‌ها، غسّال را برداشتند
شد نماز خوف‌مان یک رکعت آن‌هم مستحب
از نماز یومیه اعمال را برداشتند
خشت‌خشتِ گورمان آماده شد آن‌روز که
خشت‌مالان مال ِ بیت‌‌المال را برداشتند

خلیل رویینا 

تک نگاری

شعرها

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

بهنام قسمتی

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس