شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تابو

تاریخ جهانگشای جوینی: 
آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند

شمشیرها را دوستان از رو کشیدند
مثل سگ تفتیش  ما را بو کشیدند
از هر کسی این قلب عاشق تیرخورده
ما را تتو کردند، بر بازو کشیدند
سم بود هـرچه بازدم کردند یاران   
اکسیژن ما بود هرچه تو کشیدند
این تخمه‌های وحشی چنگیز آخر
با گرگ و دد در قلب ما اردو کشیدند
کندند و سوزاندند و کشتند و برفتند!
و پاکبان‌ها صبحدم جارو کشیدند
فریاد بودیم و دهان وا‌کرده بودیم
این زخم چرکین را به صد پستو کشیدند
ما را که اصل توتم این خاندانیم   
ملعونه نامیدندمان تابو کشیدند
بستر نشان دادند اما وقت خلوت
در بستر خون از عقب چاقو کشیدند
ما را در این قوم برادرکش دریدند 
هر پاره را پتیاره‌ها هر سو کشیدند
دریا حسان را سمت ساحل دفن می‌کرد 
وقتی نهنگ مرده را از جو کشیدند

حسین طاهری

شعرها

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا