شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از تنهایی بدم می‌آید 

از تنهایی بدم می‌آید 
از آن‌همه پرنده‌ی رها
از کلمه 
 از مرگ 
که نمی‌گذارد حقیقت زمان را فراموش کنم
زمان که آبگیر بزرگ ماهی‌ست
سر می‌رود از حوصله‌ی رود 
بالا می‌اندازد دهان قلاب را 
بعد که آرام شد 
یکی‌یکی ماهیان مرده را به دهان پرنده‌ها پس می‌دهد

چگونه باید دهانم را از کلمه‌ی مرگ خالی کنم 
تا پیکرم با اولین کوچ برگردد؟!

کاوه اکبری

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور

شاعر

شاعر

فریاد غفوری