شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از تنهایی بدم می‌آید 

از تنهایی بدم می‌آید 
از آن‌همه پرنده‌ی رها
از کلمه 
 از مرگ 
که نمی‌گذارد حقیقت زمان را فراموش کنم
زمان که آبگیر بزرگ ماهی‌ست
سر می‌رود از حوصله‌ی رود 
بالا می‌اندازد دهان قلاب را 
بعد که آرام شد 
یکی‌یکی ماهیان مرده را به دهان پرنده‌ها پس می‌دهد

چگونه باید دهانم را از کلمه‌ی مرگ خالی کنم 
تا پیکرم با اولین کوچ برگردد؟!

کاوه اکبری

تک نگاری

شعرها

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

عادل سالم

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

چه کسی  مادر کوزت را حامله کرد؟

چه کسی  مادر کوزت را حامله کرد؟

مهرگان علیدوست