در مسیر جاده
میچرخد حول فرمان
موجزنان از جام
اکوان دیو از دریا
لت پاره پوش با اسبی چوبی از دشت.
سوار بر بال باد دیوانه چرخان
چرخِ چرخِ ماشینهای جلویی
لت پاره پوشِ دنیای کناری در کنارش
پرت پای پیادهرو
گوش در آغوشِ بنفشههای بارانخوردهی خیس خوشبخت
سوار بر قایقی بی پارو گیر گردابی آواره
پارویی شکسته در کمانیِ موجی بیقرار
کمانیِ ابرویی که مینهد قرار.