شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کسی که آفتابی الماس‌گون را درون خویش مدام با درد عشق می‌پروراند
به هیچ...

شتاب کردم که آفتاب بیاید 
نیامد 
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که...

معشوقِ جان، به بهار آغشتۀ منی
که موهای خیس‌ات را خدایان بر سینه‌ام...

چنان زلال شود
آن کسی که تو را یک بار
فقط یک بار نگاه کند
که هیچ‌گاه...

تک نگاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود