شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بغضی شکست شانه‌‌ی مردان ایل را

بغضی شکست شانه‌‌ی مردان ایل را
دستی شکافت دامن دریای نیل را
وقتی که ظلمت از سر دنیا گذشته بود
در من دمید بار دگر جبرئیل را
آرام بر تمام شعورم جوانه زد
آغاز کرد حادثه‌ای بی‌دلیل را
شاید مرا حقیقت این عشق بی‌دلیل
آن‌سان شهید کرد که «سید خلیل» را
من توی چارچوب جهان جا نمی‌شوم
کاری بکن که بشکنم این مستطیل را...

مهتاب بازوند

شعرها

در خود فرو رفته‌ام

در خود فرو رفته‌ام

ربابه قصابان

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت

من به این خونه برنمی‌گردم

من به این خونه برنمی‌گردم

فاطمه شمس

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی