شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خواب نوزادی برابر چشمم

-خواب نوزادی برابر چشمم
و ترس را
بر انگشتان مشت کرده‌ی کوچکش می‌نوازم.
آواز پیرزنی از کنج گوشم
و سکوت را
بر حنجره‌ی بی‌پرده‌اش می‌زنم.
چه در جان من
این چنین بی‌صدا می‌شکند؟
تولد پروانه‌ای مرده بر پیراهنم
و دستان من
که مادری کردن نمی‌داند.

-کودک من
پا به پاییز بگذار
اگرچه در لفاف برگ‌ها
به زیر پاهایم آرام گرفته‌ای
سر بر سپیدی زمستان بزن
که در بطالت بی‌رنگ‌ها محو شده‌ای
بگو بهاری که قرار بود بیاید و
نورسته‌هایت را
بر خشکیده‌ی شیرهای سینه‌ام روان کند
و تابستان را
بر پنجه‌های نارس‌ات بریزان
که آفتاب
بر مزار ما مادرانه می‌تابد.
-کودک من
مرا به دنیا بیاور
که سال‌هاست در انتظارت مرده‌ام.

زهره صباغ‌نژاد

شعرها

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی