شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خواب نوزادی برابر چشمم

-خواب نوزادی برابر چشمم
و ترس را
بر انگشتان مشت کرده‌ی کوچکش می‌نوازم.
آواز پیرزنی از کنج گوشم
و سکوت را
بر حنجره‌ی بی‌پرده‌اش می‌زنم.
چه در جان من
این چنین بی‌صدا می‌شکند؟
تولد پروانه‌ای مرده بر پیراهنم
و دستان من
که مادری کردن نمی‌داند.

-کودک من
پا به پاییز بگذار
اگرچه در لفاف برگ‌ها
به زیر پاهایم آرام گرفته‌ای
سر بر سپیدی زمستان بزن
که در بطالت بی‌رنگ‌ها محو شده‌ای
بگو بهاری که قرار بود بیاید و
نورسته‌هایت را
بر خشکیده‌ی شیرهای سینه‌ام روان کند
و تابستان را
بر پنجه‌های نارس‌ات بریزان
که آفتاب
بر مزار ما مادرانه می‌تابد.
-کودک من
مرا به دنیا بیاور
که سال‌هاست در انتظارت مرده‌ام.

زهره صباغ‌نژاد

تک نگاری

شعرها

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی