شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

داستان آفرینش

یک
این کلاغ سیاه را می‌نویسم
که از دور سیاهِ سیاه می‌آید
مرغ  عشق هراسان با سرِ خونی
پرواز را توبه می‌کند
یک نفر پنجره را باز می‌کند
پرنده‌ی زخمی به دیوار تاریک اتاق همسایه می‌خورد.

دو
همسایه همیشه جفت می‌اندازد
گربه‌ها را، خرگوش‌ها را 
پرستو‌ها را

سه
صدای جوجه اتاق همسایه را پر کرده
از لای آواز تلخ کلاغ
صدای جوجه‌ی سیاه 
توی اتاق همسایه می‌افتد
جوجه‌ای با سر شکافته 
با کلاغ جفت می‌‌افتد.

افسانه نجم آبادی

شعرها

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود