شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ما سه سه نفر بو بودیم آقا!

ما سه سه نفر بو بودیم آقا!
یکی‌مون رفت کوکوه ککبک بزنه
دوتامون اومدیم ددریا ششطرنج بزنیم
توتوپ‌های هلندی از ققلعه‌ی پرتغالی‌ها
گگل شلیک زدن سر جدم
و دریا موموج شد... ببقیه‌ش رو اون یکی بگه آقا؟!...

سربازها اوراد‌خوانان سربلند و غریق 
اسب‌ها با زخم‌های زیر شکم
یله بر موج های سرخ
ملاحان، حشوهای ملیح از آب می‌گرفتند
و خرطوم فیل‌های پرنده، دریا را می‌مکیدند
برای روز تشییع قهرمانان
ما دو نفر وزیران شاه
به قهقهه از تگرگ و گلوله...
فیل سیاه پرنده خرناسه کشید
و از کمرش کبکی تیرخورده سنگ شد...
قشم و کیش ندارد
برای مات شدن همیشه زودهنگام است...

بابک طیبی

شعرها

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی