شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از سوراخ سوزن

از سوراخ سوزن
نخی بگذران و
بخند،
ای ساربانِ عبور تا به این در!
لالا بخوان و بخوابان
که هم‌این‌جاست
آن‌جا که از ته سوزن
نفَسی عبور می‌کند
و خس‌خسِ باد می‌گذرد
از خورشیدِ زردِ برگ
آن‌جا که جان از تو می‌گیرد
           زنبقِ مرگ.

گمانم نبود
این‌همه گل سرخ
فرو‌بری به خون
به دمی
بذر باشی،
خوابیده زیر مشتِ خاکم
رز سیاهم شوی و بخندی
با گلویی که طوفان
از آن عبور می‌کند
بی که لای برگی بپیچد
بی که به سنگی بخورد
و حتی به ساقه‌ی زنبقی.

هو هو،هو هو
قاه قاهِ شاه مه مو...

حسین عباسیان

شعرها

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی