شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در تراس ایستاده‌ام

در تراس ایستاده‌ام
معلق در خلأ
زل‌زده به مشتم 
که پر است از جنازه،
با مشتی پر از دانه
در حوالی آن شهر که تمام گلوله‌ها سربی بود
شهری دیگر شدم
بازمانده‌ی روز نکبت
که اگر جنگ چیز  زیادی از من باقی می‌گذاشت 
به خانه برمی‌گشتند 
فوجْ فوجْ
پرنده‌های مفلوجْ،
من که خودم را ناتمام گذاشته‌ام
با سایه‌ای اضافه کرده بر دیوارها
تا سهم بیشتری از
 تنهایی را داشته باشم...

 

زهرا ابراهیمی

تک نگاری

شعرها

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی