شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

پزشک قانونی گفت:
«خاکش کنید، مرده!»
می‌خواستند...

پاییز غزه را هر سال
با دالان‌های رنگین برگ می‌شناختم
اما امسال
...

اکنون که رگ‌های من
ماران‌اند آرمیده
بر دست‌ها و گردن
برخیز...

وقتی که نخل‌های خوزستان
به جای خرما خون زایید
شعر مرا...

به یاد ویلیام باتلر یتس

برخاستند
از آب‌های راکد برخاستند
از لای و...

به پیچکِ باغ گفتم:
«اگر تکیه‌گاهی نیابی
آواز سبزت را کسی نخواهد...

رازی در من‌ است
که واژه‌ها زیر بارش
تسبیحی از هم گسسته، پراکنده
...

نشسته‌ام با شب
و به دریا می‌اندیشم
که چنین آرام
و بی‌خیال...

تک نگاری

شعرها

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت