شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آفتاب نای بیدار شدن ندارد

آفتاب نای بیدار شدن ندارد
شب
از پشت دیوارهای بلند
سرک می‌کشد
و خمیازه کنان
گم می‌شود در تاریکی روز
...
درختان در خوابی عمیق
فرو‌رفته‌اند
با ساقه‌های لاغر
و دستانی که از باغ بی‌برگی
بر می‌گردند

...
خیال است 
که زیر بارش بی‌امان تنهایی
هر شب خیس می‌شود
و خسوف ماه
تلألؤ ستاره‌ها را می‌پوشاند
دنیا در بی‌نهایت هیچ ضرب می‌شود
و حتی
اسرار‌آمیزترین رؤیاها هم
خوشبختی را هدیه نمی‌آوردند.
...
مزرعه‌ی جهان
پر از ملخ‌های ویرانی‌ست
و خاموشی نفس‌ها
در آستانه اتفاق می‌افتد
خواب در مژه می‌شکند
و مرگ قدم‌زنان نزدیک می‌شود
...آفتاب وارث تاریکی
سهمگین بر زمین
فرود می‌آید
و روز دیوانه‌ی نبودنت
به تیمارستان شب پناه می‌برد
...
تو نیستی
و انگار سونامی سرطان
پای تمام تاریخ را
امضاء کرده باشد
 

زینب بیگی

تک نگاری

شعرها

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری