سکوت میکنی اما سخن قشنگتر است
بمان که ماندنت از آمدن قشنگتر است
بخواه مشکی موی مرا طلایی رنگ
بگو که آبی این پیرهن قشنگتر است
بگو که رنگ پریدهست ماهی لبهام
بگو که: «قرمز روشن بزن، قشنگتر است»
نگاه کن به من آری! به چشمهای تَرَم
بگو کدام زن از اشک من قشنگتر است؟
اگرچه زندگی خارج از وطن خوب است
همیشه مرگ ولی در وطن قشنگتر است-
-درآر پیرهنم را به تیغ بوسه مرا
بکش که کشتهی تو بیکفن قشنگتر است
من آن زنم که برایت نداشت جاذبهای
زنی که بیلب و چشم و دهان قشنگتر است!