دوشیزههای خودتَرَکان
سطرهای سوختارِ شدید
کمکم حضور سادهی کرم و
نرمای صورتی شُش
سینوس چرکیِ x
اجرای بیدوبارهی گاومیش
ثبت گرای معکوس
در گرنیکای خور
نیزار سوخته را بردار
بیا سر اطلسی بیا
سر هر کس که دوستتر داری
طاووس را بخوان
زیرا که مخرج ط ناف است
فنجان شیر و نور
و آن سه پرندهی دیگر را
از چارکُنج هیولا
ایمان بیاورید
و آنگاه
معشوقپارهای و کفی شعر
شبها طلای مغلق خاک
در حلق ناودان پیداست
مانند آن شهیدهای موازی
پشت دو خاکریز مجازی
پشت دو بیت
در شرم نارسیدهی متن
چه لختهلخته از این باتلاق سر برکرد
چه مثلهمثله در این خاک سرد گشت هدر
خطوط چهرهاش از شرم متن خوانا بود
سپوزِ گاو کشیده است شاعرِ مادر
هرچهار بلندگوی اردوگاه
هر روز تشر میزد:
Take of your cloths
فهرست استخوانها
با سریال داغکوب
از سرستون رانهایش از مرمر رخام
شیر عقاب مینوشیم
بر انحنای گاوچر پهلوش
گاوی که نحر میشد
در معبد سپیدار
در کورهراه نیزار