شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی
سنگی شدی و از فلاخن سر درآوردی
اِستاده بودم، ناگهان سمت چپم خوردی
دردی شدی و از سر من سر درآوردی
با دیدنت می‌شد سمنگان در سمنگان مست
افسوس از آغوش «تهمتن» سر درآوردی
این بار فردوسی تو را  راهی «توران» کرد
این بار باز از چاه «بیژن » سردرآوردی
بیرون شدی از چاه زیباتر، ولی این بار
از بته‌های سرخ سوسن سردرآوردی
ازسمت آمو آمدی سوی هرات، اما
از کوچه‌های سبز کدکن سر درآوردی
شاعر تو را در آخر شعرش بدخشان برد
لعلی شدی از «شهر معدن» سر درآوردی

احسان بدخشانی

شعرها

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

از اتاقی پیاده می‌شوم

از اتاقی پیاده می‌شوم

مریم فرجی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی