شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زمان رَمی است مگر

زمان رَمی است مگر
که سنگ‌ریزه می‌رود؟ 
بر آب می‌دمم
طواف می‌کند.

این همه ایوب
با یک زخمِ پهلو
بر آب نشسته        سنگ‌ریزه می‌شمارند
اما خبری نیست
از شفا
و ما پیر می‌شویم
بعد 
در ظلمات 
که از پرهای غروب پرتاب می‌شود
پارو می‌کشم.
    

    این ریشه‌‌هاست
که مردگان را سیب می‌کند


فرشتگان صف به صف
آمین به لب گفتند:
بیا و فکر کن که شرابم
بیا و خونم باش
که خون قربانی بر کبودی رو نقش پنجه می‌زند.

عنایت روشن

شعرها

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی

تو هم میروی

تو هم میروی

شمس آقاجانی

گُنگ

گُنگ

سیدعلی صالحی