شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در ضلع شمالی معدن سرب و روی تفت، یک معدن قدیمی تقریبا...

اما اگر که پشت پنجره مانده باشد نور،
و شب شره کرده از لای در
و مهتاب لقِ بلند،...

کابوس چوانگ تزو

پروانه‌‌ها هنوز هم گاهی به موزه‌ی تاریخ طبیعی...

آن‌ها نامه‌های بسیار نوشته‌اند
نامه‌های تاخورده
...

اقل      کم      بود      گم     ...

چرا که    من    می بینم
فرا رسیدن   آن   ...

جهان خوردمْ و  کارها راندم و عاقبت کارِ آدمی مرگ است. 

   ...

شعرها

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

گاهی به این‌جا می‌رسم

گاهی به این‌جا می‌رسم

محمود معتقدی

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی