اقل کم بود گم هر هیچ که
کاهی به شرایط خویش
گاهی
ساده است فکر کاستن
اقلیت مغز از فتح روشنگرانهی تومورهای دژخیم
باز میگردد
و اجتماع نرونهای دیوانه در اختلال پیامهای ام اس
می ترسند از تقلیل
در قشر خاکستری کورههای تفکر
هراس کاستن
هول کاست
هولوکاست
یکهای جهان متحد شوید
زیرا جز صفرهایتان چیزی برای از دست دادن ندارید
سودای مارکس... با کمی یخ سیبری
برچسب سرخرنگ «من حیث لایحتسب» بر پیشانی
مید این قابیل
تا دگراندیشانه پری تکان دهد
طوفانی در هندوچین بپا خیزد
مها جرت میدهد این اقل بیجرئت
«آن ذره که در حساب ناید» شکافت
تومورهای دژخیم سر زدند
بانگ اکبر پدیدار آمد
و تقلیل آغاز شد باز