شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قانونی‌ست که هنوز رعایتش می‌کنم

پرت شدن
از ارتفاعِ تو افتادن
روی فریادی که سُر می‌خورد از صورتم
که همه‌چیز ربط دارد به همه‌چیز
به لیوان‌های بعدِ غروب
به آستین‌های بالا زده قبل از کار
به چشم‌های شهری که جا مانده‌ای در آن
که همه‌چیز زیرِ سرِ چشم‌هاست
سری به زیر بارانی که برعکس می‌بارد به آسمان
ربط دارد همه‌چیز به
چریک‌های زندانی در سینه‌ات
به سرباز‌های مفقودالاثر توی سلول‌هات
به جنگی که هر بار می‌روی
هر بار از آن بر‌می‌گردی
در من یک نفر بیوه می‌شود

حالا صفحه سفید شده است 
سیب های زرد به تعداد نفرات روی میز
جاذبه 
اسامی را به جایی دور تبعید کرده است

تیتراژ
و این پایان
می‌تواند همیشه تو را
یاد همین پایان بیندازد.

شبنم سلطانی

شعرها

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

پنجره

پنجره

فروغ فرخزاد

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

با تلویزیون

با تلویزیون

مریم فرجی