شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زن عاشقانه‌تر می‌آمیزد با تراکتور

زن عاشقانه‌تر می‌آمیزد با تراکتور!!!
تا سال‌های آزگاری
با اسب و یال شاهزاده‌ای سپید!
و گاری تر می داردش از درشکه‌های تریلی و کامیون!
سرخ می‌‌آمیزند زن‌ها
از آن‌جایی که تراکتور!
متنفرند از خانه‌های آبی و دیوارهایش؛
زن ِ روانی
 خانه‌ای‌ست با دیوارهای آمیخته به خیانت آبی
 با خلق و خوی آباژوری که آبی می‌سوزد!
خیانت اتفاق بزرگی بود
 در ابعاد اسکناس بیست تومانی !
و خائنی
 که تراکتورش را به اسکناس آبی برده بود
شاهزاده ای‌ست
 که دیگر چاپ نمی‌شود با تراکتور !
 که بیل هم ندارد حتی در اسکناسی دیگر!
زن عاشقانه می‌آمیزد همچنان
گاهی داخل دویست تومانی تظاهرات می کند!
حقوقی دارد
و عادت ماهیانه گاهی !
از آن‌جایی که هنوز تراکتوری قرمز ...!!!

عدنان نوروزی

شعرها

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی