شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خالی‌ام مثل پوکه‌ای کهنه، تویِ جیبِ شلوغ انباری

خالی‌ام مثل پوکه‌ای کهنه، تویِ جیبِ شلوغ انباری
زیر خروارها صدا مدفون، خسته از این جهانِ زنگاری
دوکِ شعری شکسته، تیغی کُند، اسب چوبی و جعبه‌ای کوکی
نقشه‌ی شهر در فلان تاریخ، زیر میزِ فروش سمساری
خالی‌ام، خالی از خودم حتی، مست، مثل پرنده‌ای در شب
بی‌صدا مثل بوسه‌ای بر آب، در نگاهِ غریبه‌ها جاری
ابر شلوار پوشِ در قوطی، جلدِ آبیِ بیژنِ نجدی
عکس لبخند لاغرِ بهروز، زیر غمبادِ زیرسیگاری
منم این‌ها منم که می‌افتم، از غریبی خود به عیاشی
دست بگذار بر غمم شاید، باری از دوش مرگ برداری
عشق، گلدان سست بر دیوار، عشق، صد بسته پاکت خالی
عشق، تنهایی خیابان و گریه‌ی خانه توی انباری
هرچه می‌افتد و نمی‌میرد، هرچه در ورطه‌ی فراموشی است
هرچه افتاده دستِ تاریکی، هرچه کهنه است، هرچه تکراری
از همین سایه‌های آدم کُش، زخم ناسور قاب بر دیوار
راست تا پوکه‌ی لگد خورده، زیر یک مشت جنس صناری
بی‌سرانجامم و نمی‌ترسم، با دل روشنی که در دستم
تازه وا کرده چشم و می‌بیند بعدِ یک عمر خوابِ بیداری

نیما ماندگار

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شاعر پاره‌وقت نبودم

شاعر پاره‌وقت نبودم

قاسم آهنین‌جان

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو