شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شرط می‌بندم

شرط می‌بندم
نیمی از این زن
پای این درخت
که می‌خواهد برهنه باشد
به حوّا می‌ماند
گردنش یاقوتی‌ست
شب‌ها برای بردنش
دست‌درازی می‌کنند
خراش‌های ناخن را دارد
یک لحظه نمی‌آید
بنشیند
و بگوید
شرط‌بندی
روی آن درخت
و اسبی
که او را
تیمار نمی‌کنند
و اصلاً اهل سیب خوردن نیست
    به نفع کسی نمی‌باشد!؟

محمد قاری

تک نگاری

شعرها

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن