شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با پنبه‌‌های خیس نشاطِ زخم تازه‌تر نیست؟!
وقتی از کوبه، آرنجِ خاک سپرده...

و من ریسه‌های گندمی 
که در چکمه‌ی زنی به گُل نشسته باشد.
 ...

و من ریسه‌های گندمی 
که در چکمه‌ی زنی به گُل نشسته باشد.
 ...

پُرگیس‌تر از ابر
دردهای نمورِ من است
که درست
از مچِ دستم بافته...

آتش به دهان گرفته پاییز والسلام!
حالا مدام
 کج و راست شو درختِ نشئه‌ی...

تک نگاری

شعرها

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو