خالیِ نبودن تو را
هیچ چیز پر نمیکند
نه طنزهای محشر وودی آلن
نه دیوانگیهای شاعرانهی براتیگان؛
حالا غروبها
پرندهای تنها
از شعرهایم بیرون میپرد
مینشیند روی نردهها
بیسرود و آواز؛
باد
بوی پیراهنت را نمیآوَرَد
و حُسن یوسفهای رنگپریده
پشت پنجره
به مرگ فکر میکنند.