شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تار

 ترک شرب بی‌پیر
ترکه‌ی تاکش به رگ زدم
گفت به ترکه‌ی تاکی تا  کِی کار من به تو و 
تار تو
بزن
در زخمه
تابستان زخم خشخاش‌های پیرم و
تاکستان زیر پوست من می‌رسد
به ترکه‌ی ترِ  تاکی
هر بار تاریک‌تر به خون خودم  تشنه و تار
ای بی‌خبر از شراب مدام ما
هم در می و هم پیاله‌اش نبوده‌ایم.

 

لیلی گله داران

شعرها

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

قاسم درویشی دوراهک

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

تهران

تهران

محمد ویسی