شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خبری نیست، عزیزم!
گفتی:
از دیوار اول چهار روز... از چهار، چهار تای دیگر زده...

برادر عزیزم …شعر شما را خواندم
نوشته بودید:
چراغ می‌سوزد و...

الفبا سریده از گلو و از گردن 
توی جدول متقاطع      لغتی در شرح افق...

تک نگاری

شعرها

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی