کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

دویده های مرا تا پایان به ابتدا برگردان 

دویده های مرا تا پایان به ابتدا برگردان 
من اول نمی شوم 
بر سکوی قهرمانی ات قدم نمی زنم خدا 
نمی 
خدا 
من فقط می خواهم به نطفه ام بازگردم 
این یک دستور است 
فه ام 
خدا 
فقط  
دلم برای اسپرماتوزویید خودم تنگ است 
در ژنتیک من جنگ است 
و این نقطه ی عزیمت ام / گم/ کجا شده است؟ 
که است 
کجا؟ 
یکی بگوید: صفر 
تا صدا زده شوم 
و صفر چند است تا باشم؟ 
چند؟ 
ها؟ 
هیچ را چه باسم ام که هیچ بماند؟ 
چه؟ 
ها؟ 
دنیایی که پشت سر گذاشتم پشت سرم نیست! 
پشت سرم پشت سرم نیست! 
پشتم   سر کیست؟ 
سر که؟ 
آن آدمهایی هایی که دویدمشان 
ویدمشان  
و آن همه قدم که زدم رسید به که؟ 
به که آن همه؟ 
و قدمهایی که مرا زدند 
های که اند؟ 
های که؟ 
و پشت های سرم 
شکست های خوده ام چرا شده اند 
توضیح اینکه چه؟ 
ها؟ 
گه می خورند فیلسوف ها! 
غلط شده شیخاشیخ! 
استفراغ شده است 
است شده است 
تمام سلولهای خاکستری  
گندیده های ملاصدراست! 
نک 
جخ از مام 
ساقط نه ام 
نه  
عمر خدا بر من گذشته است 
خدا بر من گذشته است 
به شش جهت پشت می کنم 
یعنی قهر 
و می توانم روبروی خودم بایستم 
یعنی جنگ 
و می توانم  نه 
سوار 
بر اسبی نمی دوم که می دود 
بی تکان که از تکان بخورم 
دوان 
به شش جهتم 
من از کنار جهان با سرعتم 
بس بیش از باد وزیده ام 
جامعه کجاست؟ 
یکی کفشهای مرا بپوشد 
و با خدا قدم بزند 
یکی کفش های مرا بدزدد 
تا خدا قدم بزند 
یکی روی دو پای من بایستد 
ستون به عدم بزند 
من خسته ام 
و نمی دانم چرا؟ 
خدا هم...

رضا صارمی