شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

نوشته بودی جهان زندان بزرگی‌ست 
فرار کن، آهو 
...

...

دارم به مُردنم فکر می‌کنم
به اولین بارانِ پس از خودم

دارم...

آه ارمیایِ پیامبر!
من از وحشت ِروزهایی سرشارم
که تو اشک می‌ریزی
و...

برایم دو بار گریه کن
بار اول وقتی به گلدان‌ها آب می‌دهم
و ابرها را...

دوچرخه را که از تو گرفتند
به‌جایش تفنگ دادند و پلاکی که گمت نکنند
عروسک را...

صدای منی
صدای گلوله‌های یکی در گلو
ناگهان شیهه‌ای افتاد روی برف
...

این نامه را برای  خودم می‌نویسم 
برای تکه‌های خودم 
...

صدای منی 
صدای گلوله‌های یکی در گلو 
ناگهان شیهه‌ای افتاد...

آه ارمیای پیامبر!
من از وحشت روزهایی سرشارم
که تو اشک می ریزی
و اورشلیم...

 آه ارمیای پیامبر!
من از وحشت روزهایی سرشارم
که تو اشک می ریزی
و...

گرد بود زمین
از گالیله کوچک‌تر بودم که فهمیدم
و بعد خیالات بَرَم داشت که...

گرد بود زمین
از گالیله کوچک‌تر بودم که فهمیدم
و بعد خیالات بَرَم داشت که...

نه این خانه بلد نیست حرف بزند
فقط توی سرگیجه‌های خودش راه می‌رود
از...

نه این خانه بلد نیست حرف بزند
فقط توی سرگیجه‌های خودش راه می‌رود
از...

برای خودم که نه 
برای اسبی که توی خونم شیهه می کشد 
فکری بکن 

...

زخم‌هایت را نشانم بده سیاه 
نشانم بده  کبود 
و تمام...

گرد بود زمین
از گالیله کوچک‌تر بودم که فهمیدم
و بعد خیالات بَرَم داشت که...

تک نگاری

شعرها

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

مترسک

مترسک

میرحسین نونچی

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور