شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در ۳۵۰ روز انفرادی فصل‌ها گم می‌شوند
این یک شعر نیست
...

در آینه
به آتش روی سرم دست کشیدم 
و شعله‌ها را از روی پیشانی و...

وقتی برای آزادی در نقاشی‌ات باران می‌کشی
و خودت را در خیابانی از...

آنی که مادر 
کنار گهواره
شب را تکان می‌داد 
تا بخوابم...

دره‌ها  زخم‌های زمینند
و خونی که رنگ باخته است
از دل کوه

ارتفاع همه چیز را کوچک می کند 
جز چیزهایی که با خودم بالا آورده ام:
کابل،...

تک نگاری

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

تاریک/تاریکخانه‌ام

تاریک/تاریکخانه‌ام

پروین نگهداری

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی