شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روزِ بی نامه

در روزِ بی‌نامه‌ی من 
حکایتِ زنی‌ست 
با فونتِ درشت و آبی 
مسافرِ بایر و دریا 
روزهای شنبه 
روی یک صندلی 
بلقیس‌وار می‌نشیند  
لبخندش را 
برای همه‌ی صورت‌ها قسمت می‌کند 
مثلِ تیتری بزرگ و سیاسی 
در صفحه‌ی اول 
ابروانِ گره‌آلودش را نشان می‌دهد 
در پیشخوانِ قصه 
که دادگاه کوچکی‌ست 
از سیاست و زیرکی‌اش 
می‌گوید.

حمیدرضا مجیری

تک نگاری

شعرها

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی

رحیل

رحیل

بهاره فریس‌آبادی

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری